۞ نسیم صبــــــا ۞

تو ای نسیم صبا بر به یار ما پیغام*****که چشم ما به رهت شد در انتظار سپید

۞ نسیم صبــــــا ۞

تو ای نسیم صبا بر به یار ما پیغام*****که چشم ما به رهت شد در انتظار سپید

*بهشت خاطر*

 

این نسیم تازه ی جان آفرین

 

از کدامین باغ بر من می وزد؟

 

وز کدامین آسمان این آفتاب

 

کلبه ام را نور باران می کند؟

 

***

 

در اتاق تنگ گرد آلود من

 

این همه بوی گل امشب از کجاست؟

 

این نواها، این ترنم های مهر

 

از کدامین چنگ خوش آوا رهاست

 

***

 

در شبی این گونه برفی، ای بهار

 

این ستاره، این سرود از سوی کیست؟

 

برگ سبزی در همه آفاق، نه

 

ذره نوری در همه افلاک نیست

 

***

 

های! ای سرگشته در این جستجو

 

خویشتن را بی سبب فرسوده ای.

 

لحظه هایی دور از غوغای دهر،

 

در بهشتِ خاطر خود بوده ای!

 

***

 

شب نتابد آفتاب، این عشق توست

 

در حریم آن فضا پَر می کشی

 

بازتاب آن صفای باطن است

 

این گل و نوری که در بر می کشی

 

***

 

پرده پرده سینه ات چون باغ گل

 

وین دل پُر مهر،خورشیدی در آن.

 

گر جهان را همچو دوزخ کرده اند؛

 

در بهشتِ خاطر خود بگذران!

 

                                                              ***فریدون مشیری***