۞ نسیم صبــــــا ۞

تو ای نسیم صبا بر به یار ما پیغام*****که چشم ما به رهت شد در انتظار سپید

۞ نسیم صبــــــا ۞

تو ای نسیم صبا بر به یار ما پیغام*****که چشم ما به رهت شد در انتظار سپید

*دل نوشته*

 

 

واقعا موندم چی بنویسم !

از چی بنویسم !

از کی بنویسم !

چند وقته حس نوشتن ندارم 

احساس می کنم ذهنم تنبل شده 

کلی با خودم کلنجار می رم 

آخرش فوقش یه شعر می نویسم 

بعضی وقتا هست که آدم نمی تونه حرف دلش و بزنه 

هیچ چی هم جز حرف دلش تو ذهنش نمیاد 

همیشه از وبلاگ هایی که دل نوشته بوده یا مطلبی برای گفتن داشته 

بیشتر خوشم میومده تا از اونایی که فقط جمله های روی درو دیوار و کپی می کنن 

ولی انگار خودم شدم جز دسته ی دوم.  

 

 

...

 

ای بابا چرا اینطوری شدم من   

این وبلاگ نویسی هم معضلی شده هااااااااااااااااا  

 

یه دوره ای انقدر هیجان انگیزه که هفته ای ۲٫۳ بار حس آپدیت کردن هست 

 

یه موقعی هم مثل الآن اصلا حسش نیست  

خب آدمی زاد دیگه  

کاریش نمی شه کرد!!!!!!!!!  

دوستان هم که ما رو انگاری فراموش کردن  

خب طبیعیه...  

 

وقتی من به کسی سر نمی زنم معلومه کسی هم نباید منو یادش باشه  

خدایی از اول هم دنبال کامنت جمع کردن نبودم  

ولی می دونی   

اصولا مهمون خیلی دوست دارم  

دوست دارم بیان وبلاگم مهمونی سلامی بگن و برن  

حالا حس سلام هم نداشتن حداقل یه نشونی از خودشون بذارن  

 منم حتما مهمون نوازی می کنم  

قول می دم  

 

بهتره برم خودم دعوتشون کنممممممم 

بر قرار باشید  

 

***یا حق***